نامهای برای آزادی پدری از زیر تیغ
تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۷۵۳۳۱۸
رویداد۲۴-دخترجوان یک محکوم که از13 سال قبل زیرتیغ بوده وحالا با جلب رضایت اولیای دم، برای رهایی از قصاص و زندان نیازمند یاری هموطنان است درنامهای به بخش جویندگان عاطفه روزنامه ایران ازمردم نیکوکاربرای نجات پدرش کمک خواست.دراین نامه آمده است: «برای من سالهاست که بهار و شکوفههایش بویی ندارد. سبزه و ریحان برایم افسانه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما بابا جون، حالا دختر شش سالهات قد کشیده و آنقدر بزرگ شده که هرشب دراوج تنهایی با چشمهای خیس سربربالش میگذارد. دلم برای بوی دستهای مامان هم حسابی تنگ شده. هرچند وقتی تو را به زندان بردند اوهم طلاق غیابی گرفت و رفت پی زندگیاش. و من ازهمه رفتنها فهمیدم که چقدر تنهایم. دخترکان هم سال من با صدای بلند میخندند و چشمانشان از شادی برق میزند. اما دیوار رؤیاهایم پر از یادگاریهایی با علامتهای سؤال است. یادم میآید بعد از رفتن مامان به این خانه آمدم و تمام دار و ندارم شد صدای نحیف پدربزرگم . پدربزرگی که با کمر تاشده از فردای قطعی شدن حکم قصاصات به این در و آن در زد.اما افسوس که خیلی از درها برای پدربزرگ پیر و خستهام و من بسته بود. انگارغربت ما موروثی بود. گریههای یواشکی پدربزرگ را میدیدم که با ریش سفیدهای محل حرف میزد و میگفت رضایت نمیدهند که نمیدهند و یک کلام میگویند قصاص میخواهند. و...
پدر! درتمام آن شبها فقط کابوس طناب دار میدیدم. داری که برگردنت آویخته شده بود و صداهای مبهم آژیر، به هم خوردن زنجیر و چرخدندههایی که در مغزم خرد میشدند خواب را برچشمان دخترکت حرام میکرد.
من ایمان دارم که صدای وحشتزده من در کابوسهای تنهایی بهگوش خانواده مقتول رسیده بود که رضایت دادند دیه بگیرند و من را یتیمتر از این نبینند. آری! خانهمان را فروختند و یواشکی شنیدم که پدربزرگ میخواست کلیهاش را هم بفروشد که ریش سفیدهای فامیل نگذاشتند. در روستای ما فامیلهای دورو نزدیک هرچه درتوان داشتند کمک کردند. دختری همسن و سال خودم حلقه نامزدیاش را فروخت تا طناب دار برگردنت حلقه نشود.
آری پدر! پدر جوان من که پشت آن دیوارهای بلند، سالها پیرترشدهای. ازکیلومترها دورتر و دراتاق کوچک خانه پدربزرگ، بانفسی که درسینهام حبس شده است، آخرین نامهام را مینویسم برای مهربانهای وطنم. آنها که همیشه ثابت کردهاند درشرایط سخت به یاری همنوعانشان شتافتهاند. به آن مردان و زنانی که برای اشکهای یک دختر بیپناه ارزش قائلند ومیدانم دختر بیپناهشان را درگوشهای از روستاهای گیلان تنها نمیگذارند وبه یاریاش میآیند. پدربزرگ و تمام فامیلها، تمام دار و ندارشان را فروختند و کلی هم قرض گرفتیم اما بازهم همه پول دیه فراهم نشد. حالا 250 میلیون تومان فراهم کردهایم و150 میلیون تومان تا مرگ و زندگی تو و ناامید نشدن من، تو و پدربزرگ فاصله داریم. می دانم که این آخرین فرصت برای نجات توست. اما نورامیدی دردلم میگوید که دستان مهربان مردم سرزمینام مرا تنها نمیگذارند و...
این نامه را مینویسم برای گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران که میدانم با قلبهای مهربان مردم کشورم پیوندی دیرینه دارند. من هم دلم میخواهد بوی شکوفههای بهارنارنج، بوی خاک نم خورده و سایه پدر را پس ازسالها تنهایی ودلشکستگی به جای بوی غربت و تنهایی استشمام کنم. شمایی که میدانید در هفت آسمان یک ستاره نداشتن چقدر دشوار است، اگر به من، این دخترتنهای غمگین سرزمینتان کمکی کنید با قلب تکه تکه شدهام شب وروز برایتان دعا میکنم که عاقبت به خیر شوید.»
نیکوکاران گرامی برای یاری به این محکوم به پرداخت دیه میتوانند با شماره تلفن -88761621- 021 تماس بگیرند تا درآستانه سال نو، گره گشای این خانواده باشند.
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۷۵۳۳۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تشکر استقلالی ها از هواداران حاضر در ورزشگاه آزادی / فیلم
تشکر استقلالی ها از هواداران حاضر در ورزشگاه آزادی را مشاهده می کنید.
دانلود (12.1MB)